معماری هوشمند

شما در این خانه آرام هستید: واکاوی شهرهای هوشمند در گفت‌وگو با محمدمهدی مولایی

تصور کنید با ناراحتی وارد اتاقی می‌شوید که آن اتاق، ناراحتی‌تان را درک می‌کند. اتاق، فضا را به‌گونه‌ای برایتان مهیا می‌کند که ناراحتی از بین می‌رود و به آرامش می‌رسید. اشتباه نکنید، این یک فیلم تخیلی نیست. شما پا به خانه‌ای با «معماری هوشمند» گذاشته‌اید. شهر هوشمند و به‌تبع آن معماری هوشمند، پدیده‌های جدیدی هستند. در این میان ژاپن در تلفیق الگوهای بومی با فناوری‌های پیشرفته و نوین، کشوری موفق در این زمینه محسوب می‌شود. در کشورهای پیشرفته، بحث معماری و شهرسازی هوشمند از سال‌ها پیش در کانون توجه مطالعات علمی-آکادمیک قرار گرفته، اما ایران در این راستا حتی گامی چند هم برنداشته است. از همین‌رو است که وقتی دکتر محمدمهدی مولایی، نویسنده و مدرس دانشگاه، به قضاوت درباره وضعیت معماری و شهرسازی ایران می‌نشیند، بیش از هرچیز به مظلومیت معماری و آسیب‌های شهرسازی اشاره می‌کند. ماحصل گفت‌وگوی مولایی با «شرق» پیش‌روی ‌شماست. 
 
اگرچه ما راه درازی تا رسیدن به شهر هوشمند داریم اما چگونه می‌توان وضعیت بحرانی کنونی معماری را در شهرها بهبود بخشید تا مردم با معماری وارد تعامل شوند؟ 
یکی از مباحث مهمی که درحال‌حاضر در حوزه‌های مدیریتی مطرح می‌شود، بحث شهر ایرانی- اسلامی است. در این بحث باید الگوهایی که در معماری شهرهای گذشته وجود داشته و هندسه، مفاهیم و زیبایی را که در گذشته تعریف می‌کردیم، استخراج کنیم و در کنار مدل و فناوری مدرن در معماری امروز داشته باشیم. امروز ما به این سمت در حال حرکت هستیم. اما در بحث معماری شهرسازی این تغییرات کند پیش می‌رود چون جایی را که ساخته‌ شده نمی‌توان تخریب کرد تا دوباره فضایی جدید را به‌وجود آوریم. تغییر به‌صورت تدریجی شکل می‌گیرد. 

تعریف درست «هوشمندی» در معماری موضوعی جدی است. چگونه در این شرایط می‌توان آن را صحیح اجرا کرد؟ 
هوشمندی در معماری استفاده از تکنولوژی‌ها و فناوری‌های روز برای هوشمندکردن بنا و شهر است. این هم یک نظریه پشتش است. در سال 1960 تئوری گفت‌وگو یا conversation مطرح شد و فردی به اسم پاسک آن را طرح کرد. این نظریه می‌گوید باید به سمتی رفت که بتوان با معماری تعامل داشت. در حقیقت بحث تعامل با معماری و شهر از آنجا ریشه گرفت و به سال 1990 رسید که وارد معماری شد. پس کلا بحث هوشمندی این است که معماری به سمتی برود که بتواند با انسان تعامل داشته باشد و به نیازهای متغیر انسان پاسخ مناسب و بهینه‌تری دهد. 

تغییر و ساخت چه مواردی در یک بنا معرف معماری هوشمند است؟ 
این معماری یعنی یک بنا به‌صورت هوشمند بتواند با توجه به تغییرات اقلیمی‌ای که وجود دارد واکنش نشان دهد. در بحث رفتاری اگر وارد شویم ایده‌آل معماری هوشمند به این سمت می‌رود که اصلا فضا با انسان باید نوعی تعامل حتی حسی داشته باشد. به‌عنوان مثال شما وارد اتاقتان می‌شوید و ناراحت هستید، فضا باید این را درک کند و چیزی را در اختیارتان بگذارد که بتواند این نگرانی را از شما بگیرد. در یک بیمارستان در اتاقی که بیمارها خوابیده‌اند فضا چه کمکی می‌تواند به بیمارها کند؟ فضا باید بتواند شرایط بهتری را برایشان ایجاد کند. در سطح دیگر معماری هوشمند، بحث استفاده از انرژی مطرح است. به‌عنوان مثال ما در این اتاق نشسته‌ایم و در حال گفت‌وگو هستیم. کل این اتاق روشن است در حالی که نیاز نیست، می‌توانست اینجا به‌صورت نقطه‌ای روشن باشد. از نظر بحث سرمایشی و گرمایشی گاهی می‌بینیم در یک سوله بزرگ کل فضا را گرم می‌کنند که دونفر در گوشه‌ای ورزش کنند در حالی که لازم نیست. می‌شود به‌صورت نقطه‌ای فرد را شناسایی کنیم و آن آسایش حرارتی را در اختیارش بگذاریم. 

آیا در ایران چنین تکنولوژی‌ای به کار برده می‌شود؟ 
متاسفانه یا خوشبختانه ما در کشورمان انرژی ارزان‌قیمت داریم؛ منابعی از گاز و نفت. بنابراین هنوز به آن نقطه نرسیده‌ایم که این نگرانی را احساس کنیم که انرژی برق و گرمایش و سرمایش چیزهایی هستند که چقدر می‌توانند برای ما چالش‌برانگیز باشند. کشورهای دیگر به‌دلیل نداشتن انرژی نفت و گاز و منابع طبیعی این دغدغه را به‌صورت جدی دارند. درواقع این کمبود در آنها باعث شده است به سمتی بروند که انرژی‌های جایگزین داشته باشند. اما هنوز ما به سطحی نرسیده‌ایم که احساس کنیم باید از این روش‌ها استفاده کنیم. 

در حوزه شهری این هوشمندی چه مواردی را پوشش می‌دهد؟ 
مباحثی مثل حمل‌ونقل و می‌توان ترافیک را شناسایی کرد که اگر در جایی گره‌ای به‌وجود آمد به‌سرعت بتوان آن را برطرف کرد یا مثلا مردم تهران شب‌های تعطیل اغلب به کدام قسمت شهر می‌روند و نقاطی را که مردم در آنجا جمع می‌شوند رصد کنند تا ببینند آنجا چه نیازهایی دارد که در حقیقت بتوان به آن پاسخ داد. روشنایی‌های شهر در چه فضاهایی و چه زمان‌هایی باشد. آیا ما حتما نیاز داریم تمام شهر را در طول شب روشن نگه داریم؟ ما می‌توانیم تمام شهر را مونیتور کنیم یعنی سنسورهایی وجود داشته باشد که به‌عنوان مثال زمانی که ترددی روی پلی وجود نداشته باشد آنجا روشنایی نباشد. در حقیقت شهر هوشمند برای ضرورت پاسخ به نیاز مردم آن شهر شکل می‌گیرد. شاید جالب باشد که به نمونه‌هایی از مصالح مورد استفاده در شهر هوشمند اشاره کنیم. موادی که می‌توانند انرژی را از شکلی به شکل دیگر تغییر و با محرک‌های خارجی بتوانند تغییر خصوصیت دهند. ساده‌ترین آنها شیشه فتوکرومیک عینک‌هاست که وقتی تابش صورت می‌گیرد تغییر رنگ می‌دهد و کدر می‌شود. این ساده‌ترین مواد هوشمند است. مواد دیگری هم هستند که انرژی را تغییر می‌دهند مثلا روی تیر چراغ‌برق‌ها می‌بینید صفحه‌ای وجود دارد که تابش را دریافت می‌کند و انرژی خورشیدی را به الکتریسیته تبدیل و آن چراغ مستقل از آن انرژی استفاده می‌کند. 

آیا در شهر‌های بزرگ ایران که مردم درگیر ترافیک‌های سنگین و مواردی از این قبیل هستند ضرورت شکل‌گیری شهر هوشمند اهمیت پیدا می‌کند؟ 
طبیعتا این ضرورت وجود دارد. در حقیقت باید شهر را طوری طراحی کنیم که بیشتر پاسخگوی نیازهای شهروندان باشد. اینها مباحثی است که متخصصان این حوزه در ایران هم به آن فکر می‌کنند. 

اگر قرار باشد چنین کاری اجرایی شود به‌عنوان مثال هوشمند‌سازی در تهران چقدر کار می‌برد؟ 
طبیعتا در تهران کار می‌برد، اما ظرفیتش را هم دارد. چون فرصت و تهدید در کنار هم قرار دارند. وقتی در جایی چالشی وجود دارد در حقیقت باعث می‌شود فرصت‌هایی به‌وجود آید که آن چالش‌ها و تهدیدها برداشته شود. ما در تهران مشکلات شهری زیادی داریم، ساده‌ترین آن این است که وقتی باران می‌بارد در تمام شهر ترافیک و آبگرفتگی ایجاد می‌شود. خیلی از این مشکلات را می‌توان با استفاده از چند سیستم هوشمند برطرف کرد. 

فرض کنید یک شهر هوشمند همان‌طور که گفتید ظرف چندساعت با بارش شدید باران مواجه می‌شود، تحت چنین شرایطی برای جلوگیری از اتلاف وقت و آبگرفتگی معابر و ترافیک و مشکلات دیگری که در شهر تهران پیش می‌آید چه مدلی باید برنامه‌ریزی شود تا این مشکلات برطرف شود؟ 
برای این کار، طرح‌های زیربنایی نیاز است. برای دفع آب سطحی، سیستم‌های مکانیزه هوشمندی وجود دارد که با توجه به حجم و سطح آبی که در معابر وجود دارد بتوان آن را به سمت کانال‌هایی که خودشان در آن زمان باز می‌شوند هدایت کرد تا بتوان آب را از سطح معابر خارج کرد. آسفالت‌هایی هستند که وقتی بارشی صورت می‌گیرد، می‌توانند خیس نشوند و آب را روی خود حفظ نکنند و خیسی را که در جاده باعث لغزندگی می‌شود، نداشته باشند. 

فکر می‌کنید چه موانعی بر سر راه ایجاد شهر هوشمند در ایران وجود دارد؟ 
ما چون هنوز در این زمینه به سمتی نرفته‌ایم که بتوانیم الگویی برای شهر هوشمند در ایران ارایه کنیم بنابراین هنوز به هیچ مانعی هم بر نخورده‌ایم! زمانی می‌توانیم موانعی را برایش تعریف کنیم که به سمت شهر هوشمند حرکت کرده باشیم. 

آیا نیروی متخصص مورد نیاز در این زمینه داریم؟ 
امروز نیرویی نداریم که بخواهیم در این حوزه در داخل کشور در این زمینه به ما کمک کند ولی دانشگاه‌ها به این سمت می‌روند و گرایش‌هایی را ایجاد کرده‌اند که بتوانیم متخصصانی را در آینده در این حوزه داشته باشیم اما واقعیت این است که امروز فقدان متخصصانی که بتوانند در این حوزه عمل کنند، وجود دارد. 

آینده شهر هوشمند در ایران را چگونه پیش‌بینی می‌کنید؟ 
در مجموع ما در ابتدای راه هستیم و کارهای قابل‌ملاحظه‌ای را در این حوزه انجام نداده‌ایم که امروز بتوانیم درموردش صحبت کنیم. 

شما به‌تازگی کنفرانسی درخصوص معماری پایدار داشتید، اصولا به چه معماری‌ای پایدار می‌گویند؟ 
تعاریف مختلفی می‌توان از معماری پایدار داشت زیرا پایداری بحث گسترده‌ای است که در حوزه‌های دیگر هم قابل تعریف است، به‌عنوان مثال از توسعه پایدار به معماری پایدار و سپس به شهر پایدار می‌رسیم. یا در بحث پایداری اجتماعی اینگونه بررسی می‌شود که فضا از نظر اجتماعی آن پایداری و امکان تعاملات اجتماعی را داشته باشد. به‌عنوان مثال در گذشته معماری کاروانسراها نمونه‌ای از این پایداری محسوب می‌شود. مردم از کشورها و فرهنگ‌های مختلف به آنجا می‌آمدند و در یک نقطه با هم تعاملاتی داشتند و در حقیقت این تلفیق فرهنگی شکل می‌گرفت و هرکدام به‌عنوان نماینده‌ای از فرهنگ و سنن خویش این تعامل را به هم انتقال می‌دادند. 

در جهان امروز این پایداری به چه شکلی پیش رفته است؟ 
در دنیای مدرن بحث پایداری یک بحث تکنولوژیکی از نظر بحث بازیافت‌شوندگی و اقلیمی است. درواقع بستگی به آن دارد که چه رویکردی در مورد پایداری داریم اما به صورت کلی معماری پایدار، معماری‌ای است که در مقابل همه اتفاقاتی که در اطرافش می‌افتد پایداری لازم را داشته باشد. یعنی اگر هم از نظر ساختاری، اکولوژیکی، اجتماعی، ماندگاری و دوام همه موارد را در بر بگیرد به آن می‌توان معماری پایدار گفت. عده‌ای معماری گذشته ما را معماری پایدار می‌دانستند که همان معماری بومی گفته می‌شود. معماری‌ای که از درون بافت، مصالح، فرم‌ها و الگوگرفتن از فضای همان منطقه شکل می‌گرفت مثل معماری‌ای که در اصفهان یا یزد در گذشته وجود داشت. بافت شهر یک بافت ارگانیک داشته که ما به آن معماری پایدار می‌گوییم. معماری با توجه به ضروریات اقلیمی و بافت و مصالح و موادی که در آن اطراف بوده به‌صورت طبیعی شکل گرفته است. اما در دنیای مدرن سعی می‌شود از نظر تکنولوژی و سیستم‌ها و مواد جدید این معماری رشد کند و شکل بگیرد؛ نه اینکه صرفا چون ما می‌خواهیم مثلا برای یزد، بنایی طراحی کنیم بیاییم و یک خانه خشتی در آنجا با همان کیفیت بسازیم، درواقع این تنها مدنظر نیست. مواد و مصالح جدید اما مفاهیم از گذشته گرفته می‌شود. به این معنی که یک خانه بتواند به شرایط مختلف محیطی پاسخ بدهد که با تکنولوژی اکنون شکل گرفته باشد. شهرک‌هایی در بلژیک ساخته شده است که از طریق انرژی آب توانسته انرژی برق، گرمایش و سرمایش داخل ساختمان را تامین کند و در حقیقت از طریق انرژی‌های طبیعی که در اطرافش وجود دارد انرژی‌های دیگر را منتقل کند. بحث پایداری در مسکن این مفهوم را پوشش می‌دهد که یک بنا خودش نیازهای خودش را تامین کند. در این صورت ما می‌گوییم که یک بنا توانسته پایداری مورد قبولی را داشته باشد. 

در مقایسه معماری مدرن ایران با غرب به تفاوت‌های زیادی برمی‌خوریم، علت این تفاوت در چیست؟ 
ما معماری مدرن را به آن مفهومی که در غرب داریم در اینجا نداریم. در دنیای غرب می‌بینیم که چگونه خاستگاه مدرن شکل گرفت. بعد از انقلاب صنعتی که در حقیقت آنها به سمت تجدد یا مدرنیزاسیون حرکت کردند، بعد از آن بود که معماری مدرن به‌وجود آمد. می‌توان دید که یک نگاه و اندیشه‌ای پشت این موضوع وجود داشت که توانست به این شکل پدید آید. اما در ایران معماری‌ای که امروز ما به‌عنوان مدرن می‌بینیم آن خاستگاه را ندارد. در غرب از دلایلی که آن زمان باعث به‌وجودآمدن معماری مدرن شد می‌توان به جنگ‌جهانی‌اول و دوم اشاره کرد که خیلی تاثیر داشت. درواقع یکسری نیازها باعث شکل‌گیری معماری مدرن در غرب شد که در ایران آن نیازها وجود نداشت. امروز هم مفاهیم و خاستگاه‌هایی که پشت معماری مدرن در ایران است آن چیزهایی نیست که در غرب ما شاهد آن هستیم. 

جنگ جهانی چگونه می‌توانست بر روند معماری مدرن در غرب اثر‌گذار باشد؟ 
 تخریب‌هایی به‌وجود آمده بود و آنها می‌خواستند بازسازی سریع انجام دهند و سرعت ساخت اینجا شکل گرفت که چطور بتوانند شهرک‌هایی را با اولویت اسکان‌دادن مردم با سرعت زیاد بسازند. در این زمان صنعتی‌سازی و استفاده از مواد پیش‌ساخته اهمیت پیدا کرد و از دوران روشنگری که معماری هنری بود فاصله گرفتند، بناها همه هم‌شکل شدند و در حقیقت یک هویت جدیدی را پایه‌گذاری کردند. درواقع با توجه به نیاز آن دوران و نظر فیلسوفانی چون کانت و دکارت که بحث خردگرایی را مطرح کرده بودند که در حقیقت هنر را به آن شکل نفی می‌کردند همه از عوامل پدیدآمدن معماری مدرن در غرب بود و از سویی این مفاهیم پشتیبان تغییراتی بود که در قرون 18 و 19 شاهدش بودیم. این در حالی است که ما چنین خاستگاهی را در ایران نداشتیم. در زمانی که آن تغییرات در غرب در حال شکل‌گیری بود ما در ایران شرایطمان طور دیگری بود و هنوز آن تکنولوژی و پیش‌ساختگی را نداشتیم. در حقیقت نیازی به بلندمرتبه‌سازی و انبوه‌سازی نداشتیم. اما در چندسال گذشته می‌بینیم که چنین سبک‌های مدرنی در معماری ایران در حال شکل‌گرفتن است و به اعتقاد من بیشتر نوعی تقلید است تا نیاز. حتی اگر تقلید هم نباشد مفاهیمش با آنچه در غرب وجود دارد متفاوت است. بنابراین معماری مدرنی را که در ایران داریم نمی‌توان با معماری مدرنی که در غرب وجود دارد مقایسه کرد. 

گاهی در جهان دیده می‌شود که معماران صاحب‌نام و برجسته برای ساخت برج و بناهای ماندگار به شهرهای مختلف دنیا می‌روند و با طرح‌های خود اعتباری به آن شهر یا کشور می‌بخشند، ما در ایران تا به حال شاهد این اتفاق نبوده‌ایم، علت آن نبود چنین اراده‌ای در مدیران کشور بوده یا معماران جهان علاقه‌ای برای همکاری نشان نمی‌دهند؟ 
باید دید برای ساخت آن برج و بنا به‌دست معماران جهانی چه علتی وجود دارد. آیا واقعا نیاز داریم که در تهران یک برج صدطبقه ساخته شود همانطور که در کشورهای عربی می‌بینیم که این اتفاق می‌افتد. شاید شرایط و تفکر آنها فرق می‌کند که می‌خواهند چیزی با این معماری عرضه کنند در حالی که ما شاید دنبال آن نباشیم. ما معتقدیم به‌عنوان کشور ایران با تمدن باستانی باید در مسیری برویم که در امتداد همین مسیر در معماری و شهرسازی باشد. ما دارای هویتی هستیم که باید این سبک و اصول معماری خودمان را با مفاهیم و تکنولوژی جدید ارتقا دهیم. کشوری مثل امارات یا شهری مانند دوبی این پشتوانه فرهنگی و معماری را ندارند. اینها در حقیقت می‌خواهند با ساخت این برج‌ها هویت‌سازی کنند، چون در گذشته معماری و سبکی انحصاری نداشتند. 

اما بسیاری ساخت این برج‌ها را برای کشور اعتبار می‌دانند، شما با این تفکر مخالف هستید؟ 
بله. از نگاه معماری وجود چنین بناهایی را اعتبار نمی‌دانم. شاید عامه مردم از این منظر نگاه نکنند و دوست داشته باشند که برجی مثل هزاره در تهران ساخته شود که چه معماری و چه ارتفاعی دارد، از این نگاه مطلوب است. 

شهرسازی و معماری تهران با توجه به هزینه‌های گسترده‌ای که در آن می‌شود، آنچنان زیبا نیست و بناها معرف سبک خاصی از معماری نیستند، در این‌باره چه نظری دارید؟ 
این نقدی است که در شهرسازی معاصر مطرح است که زیبایی‌سازی‌های شهری را که باید وجود داشته باشد نمی‌بینیم. اشکالی که به معماری و شهرسازی تهران گرفته می‌شود این است که بناها دارای تجانس نیستند. ما وارد یک کوچه می‌شویم و می‌بینیم که یک ساختمان سه‌طبقه در کنار یک ساختمان 10طبقه است و صدمتر آن‌طرف‌تر یک برج 20طبقه ساخته شده. این عدم هماهنگی یکی از مباحثی است که در تهران آزار‌دهنده است. یکی از دغدغه‌هایی که امروز در بحث معماری شهری داریم بحث هویت است. معماری شهرهای ما به سمتی می‌رود که هیچ‌گونه هویتی در تاریخ و فرهنگ ایرانی ندارد و در حقیقت الگوبرداری صرف از معماری غرب است آن‌هم بدون آنکه هیچ مفهومی در کشور ما داشته باشد. این بحث بسیار جدی است. زیبایی‌سازی با فرهنگ هر کشور پیوند خورده و با آن تعریف می‌شود؛ که از نگاه هر کشور و مردمش چه فرمی، چه رنگی و چه بافتی زیباست، اینها را باید به شهرسازی تعمیم دهیم. شهر به‌عنوان کالبدی که مردم در آن زندگی می‌کنند، باید یک نقش آموزنده هم داشته باشد و نوعی گرمی و همگرایی را به‌وجود آورد. در حالی که در تهران عدم همبستگی و تعامل را به‌خوبی می‌توان دید. به‌عنوان مثال در یک آپارتمان، یک فرد همسایه‌اش را نمی‌شناسد. معماری نتوانسته نقش مناسبی به‌عنوان ابزاری برای پیوند مردم داشته باشد. می‌خواهم بگویم الگویی که در غرب وجود دارد طبیعتا در ایران پاسخگو نیست. 

در نهایت آپارتمان‌سازی چه ضربه‌ای به معماری و فرهنگ ایران می‌زند؟ 
ما اعتقادمان این است که آپارتمان مسکن نیست، آپارتمان یک اقامتگاه موقتی است. در معماری فعلی این موضوع مطرح می‌شود که مسکن بتواند نیازهای رفتاری، عملکردی، ذهنی و عاطفی فرد را در آن فضا پاسخ دهد. آپارتمان‌نشینی را که به آن عادت کرده‌ایم، نیازهایی را که فرد لازم دارد و مسکن باید برایش تامین کند، پاسخ نمی‌دهد. فضای سبزی را که فرد نیاز دارد برای آرامش هیچ‌گاه نمی‌توان در آپارتمان‌نشینی دید. خشونت و کج‌رفتاری و پریشانی‌هایی که در شهرها به‌وجود می‌آید از اثرات آپارتمان‌نشینی است. 

برخلاف هنرهایی مانند موسیقی، ادبیات و سینما که فرهنگ ایرانی را نمایان می‌سازد معماری چندان وجهه اجتماعی مناسبی در جامعه ندارد. به نظرتان آیا خلأیی در ارتباط معماران با مردم به وجود آمده است؟ 
بله، کاملا درست است. اگر این اتفاق در شهرهای ما افتاده به این دلیل است که در برنامه‌ریزی‌های کلان ما در این قضیه پافشاری نمی‌کنند و سیاستگذاری‌ها چندان پاسخگوی نیازهای مردم نبوده یا آن سختگیری‌هایی که در کشورهای غربی وجود دارد در ایران نیست. زمانی که اختلال و ناهماهنگی بین بناها وجود داشته باشد، می‌تواند یک حس و انعکاس منفی را در جامعه از نظر روانی به‌همراه داشته باشد.